English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1627 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quick kick U کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adjusting U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjust U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusts U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
puncher U مشتزنی که بیشتر کوشش درزدن ضربه دارد تا سرعت ومهارت
cartesian coordinates U سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
soil improvement U بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
to graps at anything U برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
to affect something [cultivate for effect] U کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
within reach of gunshot U کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
fence off U کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
to strain U کوشش سخت کردن [برای رسیدن به هدف]
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
outsold U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
sight window U بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
to the manner born U فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
to catch at something U برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
boot U اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
carrying U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carry U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
blips U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
carries U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
blip U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
means ends analysis U نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
in the course of U درضمن
connotative U درضمن
thereinto U درضمن ان
descriptions U زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
description U زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
coursed U درطی درضمن
courses U درطی درضمن
meantime U درضمن در اثناء
course U درطی درضمن
meanwhile U درضمن در اثناء
enpassant U درضمن تصادفا
kickable U اسان برای ضربه زدن با پا
putted U ضربه برای انداختن به سوراخ
putts U ضربه برای انداختن به سوراخ
putt U ضربه برای انداختن به سوراخ
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
it puckered up in sewing U درضمن دوختن چین خورد
backward U جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
approaches U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
in distance U نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
blasts U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
rugby point U 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
blast U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
approached U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
drag bunt U ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
backs U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
back U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
doubled U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
lay up U ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
pin money U وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
esker U برجستگی باریک و طویلی که ازرسوب سنگ ریزه یا شن درضمن جریان اب یخچال ایجادمیگردد
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
relative plot U موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
so much the better for me U بهتر من
all the better U چه بهتر
better than U بهتر از
the more better the best U بهتر
so much the better U چه بهتر
better U بهتر
to change to the better U بهتر شدن
modify U بهتر کردن
meliorate U بهتر شدن
meliorative U بهتر شونده
the best of all U از همه بهتر
So much the better. U دیگه بهتر
might as well <idiom> U ترجیحا بهتر
modifying U بهتر کردن
ameliorating U بهتر کردن
The more the better . U هر چه بیشتر بهتر
preferably U بطور بهتر
ameliorative U بهتر شونده
modifies U بهتر کردن
cote U بهتر بودن از
ameliorates U بهتر کردن
on the mend <idiom> U بهتر شدن
above rubies U بهتر از یاقوت
ameliorated U بهتر کردن
ameliorate U بهتر کردن
ameliorator U بهتر کننده
amelioration U بهتر شدن
An ounce of prevention is worth a pound of cure. [Benjamin Franklin] <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
outplay U بازی بهتر از حریف
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
it was no better U هیچ بهتر نبود
out act U بهتر انجام دادن از
An ounce of prevention is better than a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
more the merrier <idiom> U هرچی بیشتر بهتر
to get back on one's feet U بهتر شدن [از بیماری]
he works better U او بهتر کار میکند
enhancing U بهتر یا واضح تر کردن
I feel it is appropriate ... U به نظر من بهتر است که ...
enhances U بهتر یا واضح تر کردن
enhance U بهتر یا واضح تر کردن
the better plan is to U بهتر این است که .....
modification U بهتر کردن مدل
enhanced U بهتر یا واضح تر کردن
it would be preferble to U بهتر خواهد بود
An ounce of prevention is worth a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
ammunition modification U بهتر سازی مهمات
tea is preferable to water U چایی از اب بهتر است
effort U کوشش
endevour U کوشش
agonism U کوشش
stru gglingly U با کوشش
fists U کوشش
fist U کوشش
endeavor U کوشش
assay U کوشش
assays U کوشش
efforts U کوشش
stretch U کوشش
stretches U کوشش
stretched U کوشش
attempt U کوشش
conatus U کوشش
trials U کوشش
attempting U کوشش
scramble U کوشش
strugglingly U با کوشش
scrambled U کوشش
scrambles U کوشش
scrambling U کوشش
worked U کوشش
work U کوشش
muss U کوشش
attempts U کوشش
attempted U کوشش
effortless U بی کوشش
trial U کوشش
effortlessly U بی کوشش
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
Better late then never. <proverb> U تاخیر بهتر از هرگز است .
rounding U ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
i know you better than he U من شما را بهتر میشناسم تااو
This photo does not do you justice. U خودتان از عکستان بهتر هستید
i should p stay at home U بهتر است در خانه بمانم
hardening and temper U بهتر کردن تشویه ی فولاد
rounding U ایجاد دید بهتر در گرافیک
It is better to know each others mind than to know each others language. <proverb> U همدلى از همزبانى بهتر است .
to get back on one's feet U وضعیت خود را بهتر کردن
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
surpassed U بهتر بودن از تفوق جستن
amended U بهتر کردن بهبودی یافتن
surpasses U بهتر بودن از تفوق جستن
amending U بهتر کردن بهبودی یافتن
ameliorate U بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorating U بهتر شدن بهبودی یافتن
amend U بهتر کردن بهبودی یافتن
surpass U بهتر بودن از تفوق جستن
ameliorated U بهتر شدن بهبودی یافتن
Do you have anything better? U آیا چیزی بهتر دارید؟
ameliorates U بهتر شدن بهبودی یافتن
all out U بامنتهای کوشش
try U ازمون کوشش
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com